دیکشنری
داستان آبیدیک
last year
lɑst jiɹ
فارسی
1
عمومی
::
پارسال، سالگذشته
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LAST OUT
LAST POST
LAST PRICE
LAST QUARTER
LAST RESORT
LAST RESTING PLACE
LAST ROUNDUP
LAST STRAW
LAST SUNDAY
LAST SUPPER
LAST THING I NEED
LAST UNTIL
LAST WEEK
LAST WILL AND TESTAMENT
LAST WORD
LAST YEAR
LAST YEAR'S PRODUCE
LASTER
LASTERING FRIENDSHIP
LASTING
LASTINGLY
LASTINGNESS
LASTLY
LASTMENTIONED
LASTMONTH
LAT PULLDOWN MACHINE
LATCH
LATCH KEY
LATCH ON
LATCH ONTO
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید